گذشتهی ساده:
put awayشکل سوم:
put awayسومشخص مفرد:
puts awayوجه وصفی حال:
putting awayکنار گذاشتن، مرتب کردن، در جای خود گذاشتن، به محل اصلی برگرداندن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
He put away his tools neatly in the toolbox.
او ابزارهایش را مرتب در جعبه ابزار گذاشت.
Please put away your books when you finish reading.
لطفاً وقتی کتابهایت را خواندی، آنها را در جایشان قرار بده.
خوردن (مقداری زیاد از غذا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He can put away more ice cream than anyone else I know.
او میتواند بیشتر از هر کس دیگری که میشناسم، بستنی بخورد.
She put away three slices of pizza without stopping.
او سه برش پیتزا را بدون توقف خورد.
بستری کردن، فرستادن، سپردن، قرار دادن (در آسایشگاه، بیمارستان روانی و...)
She was put away in a mental hospital for treatment.
او برای درمان در بیمارستان روانی بستری شد.
Some elderly people prefer not to be put away in a nursing home.
بعضی از سالمندان ترجیح میدهند در خانهی سالمندان بستری نشوند.
زندانی کردن، به زندان انداختن، حبس کردن، محکوم کردن به زندان، به زندان فرستادن
Criminals who commit serious crimes should be put away.
مجرمانی که جرایم سنگین مرتکب میشوند، باید زندانی شوند.
The court put him away for ten years for theft.
دادگاه او را بهخاطر سرقت به ده سال زندان محکوم کرد.
پسانداز کردن، ذخیره کردن، کنار گذاشتن (پول)
They put away part of their income each year for retirement.
آنها هر سال بخشی از درآمد خود را برای بازنشستگی کنار میگذارند.
We should put away some funds for emergencies.
ما باید مقداری بودجه برای مواقع اضطراری ذخیره کنیم.
طلاق گرفتن، از هم جدا شدن
She never thought she would be put away so quickly.
او هرگز فکر نمیکرد اینقدر سریع از همسرش جدا شود.
He decided to put away his wife after years of unhappiness.
او بعداز سالها نارضایتی تصمیم گرفت از همسرش طلاق بگیرد.
به خاک سپردن، دفن کردن، خاک کردن
They put away the treasure chest in a secret location.
آنها صندوق گنج را در مکان مخفی خاک کردند.
Soldiers put away their fallen comrades with full honors.
سربازان، همرزمان کشتهشدهی خود را با کاملترین احترام دفن کردند.
کشتن، به قتل رساندن، از سر راه برداشتن، نابود کردن
In the story, the villain is finally put away by the hero.
در داستان، شرور بالاخره توسط قهرمان کشته میشود.
The mob boss put away anyone who betrayed him.
رئیس مافیا هر کسی را که به او خیانت میکرد، به قتل میرساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «put away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put away